تاريخ بايد در كمال بي غرضي و دور از هرگونه خود خواهي و جانب داري تأليف گردد زيرا
كه هيچ اثري جز در اين شرائط نوشته شود نه شايسته مقام واقعي فرهنگ و تمدن ايران
زمين و نه شايسته علم ودانش بشري است و تاريخ جهان آنچه را كه جز بر اساس شرافتمندي
و حقيقت طلبي كامل نوشته شده باشد بعنوان سندي باطل به دور خواهد افكند.
اي انسان، هر كه باشي و از هر كجا بيايي، زيرا مي دانم خواهي آمد، من كوروشم كه براي پارسيها اين دولت وسيع را بنا
كردهام، برين مشتي خاك كه تن مرا پوشانده رشك مبر.
(كوروش كبير)
کتاب پایان افسانه ها
به بررسی فتوحات اسکندر مقدونی به سمت شرق و بازگشت او به سمت غرب پس از آن میپردازد. برخلاف روایتهای رایج که بر اساس افسانهها و تخیلات تاریخی شکل گرفتهاند، این کتاب تلاش دارد واقعیتهای تاریخی این دوره را با دقت بررسی کند و نادرستیها و تحریفات موجود را آشکار سازد. نویسنده در این اثر، با ارائه شواهد و تحلیلهای دقیق، مسیری متفاوت از تاریخنگاری سنتی را ارائه میدهد و نشان میدهد که چگونه خیالپردازیهای مورخان باعث تحریف واقعیتها شده است.
این کتاب همچنین چالشهای فرهنگی و سیاسی استعمار غرب را در بازسازی تاریخ باستان به نمایش میگذارد و نشان میدهد که چگونه روایتهای مغرضانه درباره اسکندر و امپراتوری او در راستای منافع قدرتهای استعماری شکل گرفته است. در این اثر، "اسکندر" از یک قهرمان افسانهای به یک شخصیت تاریخی واقعی تبدیل میشود که فتوحات او به سمت شرق و سپس بازگشتش به سمت غرب، با پیچیدگیها و حقیقتهایی فراتر از آنچه که در افسانهها آمده است، در نهایت به تاریخنگاری معتبر و بدون تحریف میانجامد.